هیچ وقت فکر نمیکردم با لالایی گفتنای یه نفر ، اونم لالایی من درآوردیه خنده دار ! آروم بشم و خوابم ببره
دلتنگتم . عادت کرده بودم به وجودت به اینکه شبا تو آغوش تو خوابم ببره . 
شبی که نگران بودم و آشفته ، کابوس دیدم و جیغ زدم از خواب پریدم چند دیقه بکوب بدنم میلرزیدم و اشکام بند نمیومد . محکم بغلم کرده بودی و حرفای خوب خوب میزدی ! ازبس موهامو نوازش کردی و همه جای صورتمو بوسیدی خوابم برد مگه میشه عاشقت نباشم مرد احساساتی من؟ 
امشب اونقدررررررررر حالم بده و دلم پره که میخوام برای چندماه فقط بخوابم .
کاش اینجا بودی . حیف که حتی نمیتونم الان باهات صحبت کنم .
دیگه حالم از محکم بودن خودم داره بهم میخوره .
دقیقا همین الان همین لحظه تماااااام وجودم تو رو میخواد .

+ بابا بازنشست شد . دیگه تموم شد بیخوابی های پی در پی! دیگه تموم شد ساعت 4صب بیدارشدنا و ساعت 12شب خوابیدنا . دیگه تموم شد کارای سنگین . بابایی خسته نباشی زندگی منبابا من جای تو خسته شده بودمخوشحالم ولی کاش امشب اون خبر رو دایی بهمون نمیداد که اینجوری بریزم بهم . بابا؟ تو چنددددسال بیخوابی کشیدی که من تو رفاه زندگی کنم منم قول میدم یه سال بیخوابی بکشم تا خوشحالت کنم . قول میدم اونقدر حالم بده که حتی نمیتونم یه پست واست بنویسم و قداین 19 سااااال قربون صدقت برم خودت گفتی همه چی درست میشه نه؟ من منتظرم .

++ چند روز میریم تهران من و مامان و داداشم . استرس برنامه رو دارم از طرفیم کارای خودمون که دیگه چیزی نمونده فروردین هم تموم شد ، ولی چون قراره با هواپیما بریم زود برمیگردیم البته اگه

هوووووووف . خستم .

پ.ن: میدونم نوشته هام انسجام نداره ولی همین که مینویسم مغزم نپوکه واسم کافیه .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها