امروز بخاطر عکسای جشنمون اعصابم به قدری خراااااااااب بود و هست که اول با مستر دعوام شد ! بعدشم بااهل خونه! حالا مستر شام میاد اینجا آشتی میکنیم ولی مامانمو کجای دلم بزارم غلط کردم مامان ببخشید سرمیز ناهار ازدلت درمیارم فدات بشم زندگیم

+ میترسم مستر ازبس کشیکاشو بفروشه همین اول زندگی ورشکست شیم

++ هیچ کدوم از قالبا به دلم نمیشینه! تنوع قالب چرا تو بیان اینقدرررررر کمه آخه! از طرفیم درس دارم وقت ندارم شونصدساعت بشینم وب رو خوشگل کنم! حالا قالب پیدا کردم سعی میکنم یه حرکتی بزنم!

+++ احتمالا از این به بعد پست که گذاشتم کامنتارو ببندم

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها